اختتامیه کنگره هشت هزار شهید در واژگان من
(حجت بقایی)
این شعر
روایت من است؛
روایت کسی که
پشت دوربینها ایستاد
تصویری ساخت
اما دلش
میخواست با کلمات سخن بگوید
با واژگان
با احساس
برای
آن هزاران
ستارهای که در آسمان وطن درخشیدند.
ده روز پر از کار و تلاش
ده روز پر از یاد و احترام
نمایشگاهها
کنگرهها
سرودها
نماهنگها
مستندها
برای رادیو
برای تلویزیون.
کار من
فنی تصویر بود
چک کردن دوربینها
جانمایی دوربینها
حفاظت از تجهیزات
اما
گاهی دلم میخواست
احساسم را بنویسم
و مینوشتم
گاهی شعر میشد
گاه مقاله
حتی مصاحبه هم کردم.
گاهی
شعر نوشتم
و چند مقاله
نوشتن
کار کردن
چقدر میشود
برای این موضوع کار کرد؟
هشت هزار شهید
هشت هزار مدافع وطن
هشت هزار ستاره درخشان
و هزاران قصه
از این هشت هزار قهرمان.
نمیدانم
کنگره بعد کی خواهد بود
اما
این کنگره
خاطرهساز شد
برای من
برای بسیاری از مردم.
چه خوب
چه بد
در ذهنها ماندگار شد.
چه خوب است
که از این فرصتها
برای فرهنگسازی درست
استفاده کنیم؛
برای اینکه این قصهها
به نسلهای بعد
برسد
که فراموش نشود
و تکرار نشود
تلخی جنگ و جدالها.
+++